پایگاه مجازی دانشجویان افغانستانی


قرقیزها سومین قوم ترک نژاد افغانستان هستند که در ناحیه شمال شرقی آن کشور و در تنگه واخان

 

 

[1]،بیشتر به صورت چادر نشین زندگی می کنند. قرقیزها اغلب گله دار و صاحب رمه های بزرگ بوده اند لیکن طی دوران اشغال افغانستان از سوی اتحاد شوروی اغلب از تنگه واخان رانده شده، و در پاکستان با نقاط دیگر افغانستان سکونت اختیار کرده اند. «تعدادی نیز در اوت 1982 با اغنام و احشام خود با هواپیما به ترکیه انتقال یافتند.»



 

 

.روسیه و حکومت انگلیسی هند،به منظور اجتناب از داشتن مرز مشترک،کریدور واخان راکه تنگه ای صعب العبور است،بین خود حایل کردند تا با یکدیگر هم مرز نباشند. عبور از تنگه به سختی میسر است. [1]





ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 

 


 

((تاجیک)) که در اصل، ((تازی)) یا((تازیک)) بوده است،برای نخستین بار از سوی ساکنان ماوراء النهر و شمال جیحون، بر عرب های مسلمان اطلاق گردید. سپس به تدریج همان گونه که در صورتش تغییر یافت، مصداق آن نیز عوض شده و برای فارسی زبانان مسلمان ساکن اطراف((آمودریا)) به کار رفت و امروز نام یکی از اقوام افغانستان و تاجیکستان است.

 

تاجیک ها از اقوام آریایی هستند که دیر زمانی است در مناطق مختلف کشور، به ویژه شمال و شمال شرق ساکن هستند و به لهجه تاجیکی که از لهجه های زبان فارسی است،سخن می گویند.آنان با سکونا در شهرها و روستاها به کشاورزی ،باغ داری و دام داری اشتغال دارند. اکثر قریب به اتفاق آنان، پیرو مذهب ابو حنیفه هستند از اقوام محروم کشور، به شکار می آیند. اندکی از آنان که در بدخشان، غزنین و بامیان ساکن هستند، شیعه اثنی عشری هستند و شمار قابل توجهی نیز که در بغلان سکونت دارند،شیعه اسماعیلی می باشند که به پیروان ((سیدکیان )) معروفند.

 

همان طور که آمار دقیقی درباره جمعیت پشتون ها وجود ندارد، درباره نفوس تاجیک های کشور نیز ارقام روشن و اطلاعات علمی موجود نیست، برخی شمار آنان را بین سه تا چهار میلیون دانسته اند که قابل تامل است، زیرا علاوه بر عللی که برای ابهام تعداد پشتون ها و تاجیک ها بیان شد ، قلمرو پوشش این واژه نیز نامشخص و مبهم است که آیا ((تاجیک)) همه فارسی زبانان غیر هزاره را در بر می گیرد؟ آیاشامل همه فارسی زبانان غیر شیعه است؟ و یا فقط فارسی زبانان شمال کابل را – که به نام کوهستان و کوهبند معروف است- پوشش می دهد و فا رسی های مناطق دیگر نظیر هرات ،غزنین و کابل به عنوان فارسیوان یاد می شوند. یکی از مستشرقان درباره فرهنگ و روحیه تاجیکان افغانستان می نویسد:

 

(( در مقابل بیگانگان روحیه آرام ، متواضعانه و هوشیارانه دارند. اینان نیز همانند ازبک ها در فراسوی آمودریا خویشاوندانی دارند. بسیاری از آ«ان در سال 1930م از چنگال اشتراکیت اجباری شوروی به افغانستان هجرت کردند. آنان را با پشتون ها علاقه ای نیست و بر ضد حاکنیت پشتون ها جنبش ستم ملی را بنیاد نهادند و تمایلی هم به روس ها ندارند...همانند اقلیت های دیگر برای پیدایش بک ملیت جدید افغان، سهم گیری تاجیک ها نیز ارزشمند است.))

 

تاجیک ها هر چند از اقلیت های محروم کشور بودهاند و از ستم ها و تبعیضات گوناگون رنج برده اند، اما هیچ گاه از امور سیاسی و اداره کشور دور نبوده اند حتی در دوره های کوتاهی از تاریخ افغانستان به ریاست کشور رسیده اند که به عنوان مثال می توان به حکومت نه ماهه حبیب الله کلکانی معروف به « بچه سقو» اشاره کرد.

 

این قوم در صورت حاکمیت آزادی، قانون صحیح و شرایط مساوی و عادلانه، بیشترین شانس را برای حاکمیت بر کشور و احراز پست مهم و ایفای نقش بر جسته دارد، زیرا بیش از دیگران با سایر اقوام داران مشترکان هستند.تاجیکان و پشتون ها علاوه بر پیوند دینی و وطنی که همه اقوام در آن سهیمند با آن احساس هویت مشترک و یگانگی می کنند، اشتراک مذهبی و نژادی نیز دارند و با قوم هزاره در زبان ،فرهنگ وبسیاری از آداب و رسوم ، مشترکند و با ازبک ها و ترکمن ها و بلوچ ها ، وحدت مذهبی و ارتباط فرهنگی دارند. اما حوادث سال های اخیر نشان داد که مدعیان سیاسی – نظامی آنها تاکنون به مطلوبی از آینده نگری و ملاحضه منافع کلان و دراز مدت سیاسی و فرهنگی نرسیده اند و به اغراض زودگذر سیاسی و دیدگاه تنگ قومی بیشتر دلچسبی نشان می دهد.

 

تاجیکان مدتی است که از زندگی کوچ نشینی فاصله گرفته اند در شهرها، حوالی آنها و روستاها ساکن شده اند و مردمی خون گرم، شاداب و آرامند و در امور فرهنگی و هنری، ذوق در خور نشان می دهند.

 




ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 

 

ترکمن ها در طول کرانه جنوبی آمودریا و مرزها شمال غربی افغانستان بسر می بردند و اغلب به دامداری می پردازند. ترکمن یا ترکمان قومی از نژادهای زرد هستند. بعضی از طوایف آن نسب خود را به چنگیز می رسانند. ترکمن ها سنی  مذهب اند ولی در میان آنها طوایف شیعه مذهب نیز زندگی می کنند که به زبان فارسی سخن می گویند.




ارسال توسط سیدمحمدحسینی

ازبک ها و ترکمن ها که عمدتاً در شمال و شمال غرب کشور ساکنند،سومین اقلیت قومی را در افغانستان تشکیل می دهند. آنان از نژاد زرد می باسند و با زبان ازبکی و ترکمنی که از شاخه های زبان ترکی است،تکلم می کنند. ازبک ها پس از سقوط دولت تیموریان در هرات به سال 911قمری و ظهور شیبک خان ازبک در ماوراء النهر و توجه وی به بلخ و هرات،حضور فعال تری در افغانستان یافتند.

 

 

ازبک ها و ترکمن ها نیز زندگی کوچ نشینی و صحرا گردی را ترک کرده اند و در شهرها و روستاهای بلخ،جوزجان،فاریاب،سمنگان و بادغیس به کشاورزی،دامداری و بازرگانی اشتغال دارند.آنان مردمی سخت کوش،جنگ جو،سوارکار و شکیبا هستند و عموماً اهل تسنن و حنفی مذهب می باشند.پس از اشغال سرزمین های اسلامی ماوراء النهر(آسیای مرکزی کنونی) به وسیله کمونیست ها،تعداد زیادی از ازبک ها مانند تاجیک ها از مناطق یاد شده به شمال کشور پناهنده شده و برای همیشه در شهرها و روستاهای ترکستان افغانستان ماندگار شدند.

 

ازبک ها و ترکمن ها از اقوام محروم و ستم کشیدۀ افغانستان اند.در اثر حاکمیت دولت های قوم گرا و فاشیستی که بر کشور حاکم بودند،سرزمین آنها که از قدیم به ترکستان معروف بود به «صفحات شمال» تغییر نام یافت.قبایل مختلفی حتی از ماورای مرزهای شرقی کشور بدان سو کوچانده شدند و بخش های مهمی از مناطق مهم . حاصل خیز یاد شده،به تازه واردان اختصاص یافت.علاوه بر این ها، تعدای بلوچ و قرقیز نیز در افغانستان هستند که بلوچ ها در ولایات نیمروز و هلمند، و قرقیزها در بدخشان و مناطقی از شمال کشور ساکن می باشند.




ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 

افغانستان، اگرچه به‌عنوان یک کشور و یک ملت دارای تاریخی جدید است؛ اما، این سرزمین از لحاظ قدمت تاریخی، یکی از کهن‌ترین کشورهای جهان به‌شمار می‌رود.[۱]
افغانستان بدلیل قرارگرفتن در مسیر جاده ابریشم محل پیوندگاه تمدن‌های بزرگ جهان بوده و یکی از مهمترین مراکز بازرگانی عصر باستان به شمار می‌رفته‌است. این موقعیت مهم و حساس ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیکی افغانستان در شکل دادن موزائیکی غنی از فرهنگ‌ها و تمدن‌های بزرگ همچون ایرانی، یونانی، بین‌النهرینی و هندی در این کشور نقش مهمی داشته‌است. از عصر پارینه‌سنگی و طی دوره‌های تاریخی، مردم افغانستان، یا همان ایرانیان شرقی باستان، جایگاه عمده‌ای در معرفی و گسترش ادیان جهانی و نقش مهمی در بازرگانی و دادوستد داشته و گهکاه کانون مسلط سیاسی و فرهنگی در آسیا بوده‌اند. از این رو افغانستان در طول تاریخ گلوگاه یورش مهاجمین و جهان‌گشایان بوده که ردپای آن‌ها هنوز در گوشه و کنار این سرزمین دیده می‌شود.[۲]
 

 دوران پیشاتاریخ

 
 

 

دوران پیشاتاریخ (به انگلیسی: Prehistory) یا دوران پیش از تاریخ یا ما قبل تاریخ از پیدایش انسان آغاز می‌شود و به پیدایش خط و کتابت که یکی از بزرگ‌ترین تحولات فرهنگی-اجتماعی زندگی بشر است منتهی می‌گردد. در آن دوران تجربه‌ها و دستاوردهای مردم به سرعت از بین می‌رفت و دانش انتقال پیدا نمی‌کرد.
 

دوران پارینه‌سنگی

 
 

 

دوران پارینه‌سنگی (Paleolithic) یا عصر حجر (سنگ) کهن، نخستین، ابتدایی‌ترین و طولانی‌ترین مرحله زندگی انسان است؛ از دو میلیون و پانصد هزار تا دورۀ نوسنگی (عصر حجر نو)، زمانی که انسان با کشاورزی آشنا شد، در حدود دوازده هزار سال پیش را در بر می‌گیرد. این دوران خود به سه زیر دوره تقسیم می گردد:
1.     دورۀ پارینه‌سنگی زیرین یا قدیم (Lower or Old Paleolithic) یا دورۀ دیرینه‌سنگی که ازحدود دو میلون و پانصد هزار سال پیش شروع و تا یکصد هزار سال قبل ادامه پیدا می کند. در این دوره، گونه‌های اولیۀ سردهٔ انسان (Homo) ظهور می‌کند، که از آتش استفاده می کرده و ابزار ساز بوده‌است. آثار دورۀ پارینه‌سنگی زیرین در آفریقا، شرق مدیترانه و اروپا پیدا شده‌است.[۳]
2.     دورۀ پارینه‌سنگی میانی (Middle Paleolithic) یا دورۀ میان‌سنگی-موسترین از حدود یکصد هزار سال قبل شروع و تا سی هزار سال پیش ادامه داشته است. انسان نئاندرتال (Neanderthal) در این دوره ظهور می‌کند. در این دوره، سنت ابزارسازی موسترین (Mousterian) پدیدار می‌شود که از ابزارهای پیشین پیشرفته‌تر است و شامل تراشه‌های سنگی، رنده‌ها، قلم‌ها، برمه‌ها (مته‌ها)، چاقوهای دسته‌دار و انواع تبر بوده‌است. در این دوره آیین تدفین وجود داشته‌است. انسان نئاندرتال به همراه متوفی ابزار، گُل و گِل اخرا دفن می کرده‌است. بر اساس نظریۀ خروج از آفریقا و با توجه به شواهد ژنتیکی و فسیلی، انسان خردمند (Homo Sapiens Sapiens) در این دوره، حدود هفتاد هزار سال پیش از خاستگاهش در قاره آفریقا خارج می‌شود و از طریق تنگۀ آبی باب المندب در قسمت جنوبی دریای سرخ به قارۀ آسیا پا گذاشته و از آنجا به دیگر نقاط زمین مهاجرت می‌کند.[۴]
3.     دوره پارینه‌سنگی پایانی (Upper Paleolithic)-بارادوستین از حدود پنجاه هزار سال پیش شروع و در ده هزار سال پیش پایان می گیرد. در این دوره انسان نئاندرتال از بین می‌رود و انسان خردمند در آسیای میانه پدیدار می گردد، و بدین‌ترتیب این منطقه را به یکی از قدیمیترین منزلگاه‌های انسان تبدیل می‌کند.
دوران پارینه‌سنگی افغانستان از حدود صد هزار سال پیش آغاز شد و تا دورۀ نوسنگی (عصر کشاورزی) ادامه یافته‌است. آثار این دوره در دشت ناوُر در غرب غزنی و کوهپایه‌های شمالی هندوکش، مانند: درۀ کور (کُر) بدخشان و قره‌کمرایبک یافت شده‌است.
دورۀ پارینه‌سنگی زیرین. ابزارهای مربوط به دورۀ پارینه‌سنگی زیرین با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال پیش در دشت ناوُر در غرب غزنی پیدا شده‌است. این ابزار شامل تعدادی ابزار سنگی ساخته شده از کوارتز است که شامل تراشه، ساطور، رنده، تیشه و تبر ابزار هستند. این آثار نخستین شواهد بدست‌آمده از دورۀ پارینه‌سنگی زیرین در افغانستان هستند.[۵]
دورۀ پارینه‌سنگی میانی افغانستان. آثار بدست‌آمده از درهٔ کور (کُر)، در غرب بدخشان، نخستین شواهد آشکار زيستگاه‌های انسان را در افغانستان نشان می‌دهد. طی كاوش‌هايی در درۀ كور در سال ۱۹۴۴ توسط لوئی دوپری و همكارانش، ابزارهای موسترین و جمجمۀ انسان نئاندرتال به‌دست آمده که مربوط به دورۀ میان‌سنگی بوده و عمر آن را ۳۰ هزار سال پیش تخمین زده‌اند.[۶]
 

دورۀ پارینه‌سنگی پایانی افغانستان.

 
 

 

 

دورۀ نوسنگی و ورود آریاییان

 
 

 

دورۀ نوسنگی واپسین مرحلۀ عصر حجر است و قبل از عصر فلزات یعنی عصر مس (Chalcolithicعصر بُرُنز و عصر آهن آغاز می‌گردد. در دورۀ نوسنگی، در برخی نواحی خاور میانه، انسان در حدود ۱۱ هزار سال پیش، از مرحله جمع‌آوری و شکار به مرحله کشت و اهلی کردن برخی جانوران، انتقال یافت. به این خاطر دورۀ نوسنگی را «عصر کشاورزی» نیز دانسته‌اند.[۷]
در سال ۱۹۶۵ دکتر لوئی دوپری در نتیجه كاوش‌های خود در آق‌کُپرُک، در جنوب مزار شریف و کنار بلخ‌آب، آثاری را به دست آورد که براساس شواهد اهلی‌ساختن حیوانات در این دوره، متعلق به دورۀ نوسنگی است.[۸]
در این دوره، در حدود ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد، دهقانان و چوپانانی در جلگه‌های حاصلخیز پیرامون هندوکُش زندگی می‌کردند. این مردمان صنعت ابتدائی خانه‌سازی با خشت خام و سفالگری را با خود بهمراه آوردند و بعدها، در عصر مس (Chalcolithic)، از فروش لاجورد (Lapis lazuli) که در سواحل و بستر رودخانه‌ها می‌یافتند و تجارت آن به کشورهای اولیه باختری از طریق فلات ایران و میان‌رودان ثروتمند می‌شدند.[۹] گمان می‌رود این مردمان همان مردمان آریایی بودند که به شکل قبیله‌های کوچک در مناطق شرقی فلات ایران (شامل افغانستان امروزی)، در مغرب فلات پامیر و در شمال کوه‌های هندوکش می‌زیستند. اینان زبان و آداب و رسوم مشترکی داشتند. در دوران باستان، اقوام هندی و ایرانی (آنان که به زبان‌های هندوایرانی سخن می‌گفتند) خود را «آریایی» می‌نامیدند. نمونهٔ این اشاره‌ها را می‌توان در اوستا، سنگ‌نبشته‌های هخامنشی و متن‌های کهن هندو (مانند ریگ‌ودا) دید.
مهاجرت آریائیان به فلات ایران یک مهاجرت تدریجی بوده و در دوره‌های مختلفی صورت گرفته‌است که در پایان دوران نوسنگی (۷۰۰۰ سال پ.م.) آغاز شد و تا ۴۰۰۰ پ.م. ادامه داشته‌است. آریاییان ساکن سرزمین‌هایی هستند که از دورترین مرزهای شرقی هندوستان تا اروپا امتداد دارد. به همین جهت به آنان نژاد هندو-اروپایی گفته می‌شود.[۱۰]
 

عصر بُرُنز، تمدن آمودریا و پراکنده‌شدن آریاییان

 
 

 

پیکرۀ زنی مشهور به «شاهدخت باختری» با لباس کاوناکِس (Kaunakes)، بدست‌آمده از مجموعهٔ باستان‌شناسیِ بلخ-مرو (BMAC) یا «تمدن آمودریا»، سرزمین باستانی باختر در شمال افغانستان، هزارۀ دوم پیش از میلاد، موزیم لوور در پاریس
با رشد و رونق کشتزارها و روستاها این مردمان بتدریج شیوه‌های ابتدائی آبیاری را ابداع کردند که به آن‌ها اجازه می‌داد تا به کشت غلات در دشت‌های شمالی افغانستان روی آورند. این مناطق شمالی همان سرزمین باختر است که بعدها در نوشته‌های غربی بنام «باکتریا» (Bactria) یاد می‌شود. در سرزمین باختر مجموعه‌ای از واحه‌های مصنوعی دلتامانند توسط سیستم‌های گسترده آبیاری در ۴۰۰۰ سال پیش پدید آمد. باشندگان این آبادی‌ها زیستگاهایشان را در برابر مهاجمان مستحکم می‌کردند. شیوهٔ معماری که امروزه هنوز در شمال افغانستان مورد استفاده‌است. می‌نماید که فرهنگ این مردمان باشنده در واحه‌ها با فرهنگ همسایگان میان‌رودانیشان (بین‌النهرین) مشترکاتی داشته، از قبیل: صنعتگری هنرمندانه، وجود طبقهٔ نخبگان و رسوم همگانی پیچیده.
با این وجود، بدلیل فقدان خط و نوشتار در این تمدن، نام بومی تمدن آن‌ها مشخص نیست. محققان امروزه این تمدن گمنام را «مجموعهٔ باستان‌شناسیِ بلخ-مرو» (BMAC)، یا «تمدن آمودریا» (Oxus Civilization) می‌نامند. گنجینهٔ تپه فولول در شمال افغانستان آثار بجای مانده از این تمدن است و نشان می‌دهد که مردم افغانستان در عصر بُرُنز در تجارت جهانی آن زمان سهیم بودند. [۱۱]
تمدن آمودریا در فاصله زمانی ۲۲۰۰ پیش از میلاد تا ۱۸۰۰ پیش از میلاد به سرزمین‌های شرقی گسترش می‌یابد و به کرانه‌های غربی رود سند رسیده و تمدن دره سند آنجا را منقرض می‌کند. گمان می‌رود، با افزایش تعداد اعضا، این مردمان ناچار به مهاجرت شدند و به نواحی شرق و غرب و جنوب سرزمین اصلی خود کوچ کردند. دلیل اصلی مهاجرت آنها مشخص نیست، اما به نظر می‌رسد دشوار شدن شرایط آب و هوایی و کمبود چراگاه‌ها، از دلایل آن باشد.
 

از اسطوره تا تاریخ، اشاره‌های اوستا

 
 

 

قراری که از روی اوستا معلوم می‌شود، باشندگان بومی افغانستان و سرزمین‌های مجاور که خود را «آریایی» می‌نامیدند بخاطر سرما و کمبود چراگاه‌ها مجبور به مهاجرت به سرزمین‌های دیگر در گوشه و کنار افغانستان و سرزمین‌های مجاور می‌شوند. نسک‌های وَندیداد و یَشت از اوستا به محدودهٔ جغرافیایی اشاره دارد که نخستین منزلگاه‌های آریاییان را تشکیل می‌دادند و حدود آن سرزمین‌های شرقی فلات ایران تا سرحد ایران باستان و هند باستان بوده‌است.
در این میان فَرگَرد یکم وندیداد به فهرستی از شانزده سرزمین آفریدهٔ اهوره مزدا اشاره دارد که انگره‌مَینیو دربرابر آفرینش اهوره مزدا دست به آفرینش مخرب می‌زند. این فهرست عبارت است از:[۱۲]
1.     اَیریانَه وَئِجَه*[۱] = زادگاه زرتشت (در حدود ۱۰۰۰ پیش از میلاد) و آیین مَزدَیَسنا، در مجاورت سرزمین‌های سُغد، مَرو و بلخ،... که بلافاصله بعد از آن آمده‌‌اند؛[۱۳][۱۴]*[۲]
2.     گَه‌وَه = سرزمین سُغد؛
3.     مُوئورو = سرزمین مَرو؛
4.     باخذی = سرزمین بلخ؛
5.     نیسایه = سرزمینی مابین مرو و بلخ، احتمالا میمنه؛
6.     هَرویوه = سرزمین هرات؛
7.     وَئِکِرِتَه = سرزمین گنداره؛
8.     اوروا = احتمالا منطقهٔ غزنی؛
9.     خنِنته = سرزمینی که از آن زیستگاه مردمان «وَرکانه» یاد شده، باشندگان گرگان، احتمال کمتر هیرکانیا؛
10. هَرَخوَیتی = سرزمین رُخَج؛
11. هَئِتومَنت = منطقهٔ هلمند که کم و بیش با استان زَرَنکهخامنشیان مطابقت دارد؛
12. رَغَه = سرزمینی در شمال هَرَخوَیتی و هَئِتومَنت در مسیر سرزمین چَخرَه؛
13. چَخرَه = سرزمینی مابین غزنی و کابل؛
14. وَرِنَه = منطقهٔ بونیر، ورنویماهامایوری، آئورنوساسکندر مقدونی، زیستگاه فریدون؛
15. هَپته هِندو = «هفت رود»، همان سرزمین سَپته سِندَوَه در جغرافیای ودائی، شمال شرقی منطقهٔ پنجاب؛
16. رَنها = همان سرزمین رَسا در جغرافیای ودائی، در پاره‌ای از نوشته‌ها همراه با «کوبها» (کابل) و «کرومو» (


ادامه مطلب...
ارسال توسط سیدمحمدحسینی

بولانی ماشی

مواد لازم

۱-  آرد ترمیده (صفر سه) یک کیلو

۲-  ماش ماش دو پیمانه

۳-  روغن

۴-  نمک

۵-  پیاز دو عدد

۶-  آب



طرز تهیه

آرد را با آب شیر گرم  نمک و دو قاشق روغن مایع خمیر نماید .خمیر بولانی باید زیاد سخت نباشد . راحت هموار گردد . خمیر را بگذارید استراحت نماید . مقداری ماش را شسته آب پز طبخ نماید . روغن را داغ نموده پیاز را ریزه نموده با روغن سرخ نماید . آب ماش را بر طرف نموده روی روغن و پیاز علاوه نماید .مقداری آب بالای آن ریخته بگذارید ماش با روغن و پیاز مخلوط گردد . ماش تهیه شده را از روی حرارت دور نموده بگذارید سرد گردد . ذغاله های کوچک از خمیر برداشته مدور نازک هموار نموده و به مناصفه خمیر ماش را هموار نموده و بولانی را شکل نیم دایره محکم ببندید هنگام بریان نمودن باز نشود .

بعد پر نمودن بولانی ها را پشت و روی در بین روغن سرخ نموده و نوش جان نماید .

 

 




ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 

پشتون ها با افغان ها یکی از اقوام اصلی و تاثیر گذار کشور به شمار می آیند که به طور عمده در شرق و جنوب افغانستان سکونت دارند به زبان پشتو که یکی از زبان هان هند و اروپایی است، سخن می گویند.مرکز عمده پشتون ها در جنوب قندهار و در شرق جلال آباد می باشد.

 

 

 

زبان پشتو نیز معمولا به دو لهجه قندهاری و جلال آبادی یا جنوبی و شرقی، قابل تقسیم است.لهجه قندهاری در میان فرهنگیان و شهریان ،از طرفداران بیش تری برخوردار است.تسلط این زبان بر قندها،به آغاز حکومت احمد ششاه درانی بر آن شهر- و سپس بر تمامی کشور- بر می گردد و پیش تر از آن،این شهر مانند بسیاری از شهرهای افغانستان،جزو قلمرو زبان فارسی به شمار می آمد و هم اکنون نیز،تعداد قابل توجهی از شیعیان ساکن در این شهر و اطراف آن به زبان فارسی صحبت می کنند و در میان اهالی محل به ((فارسیوان )) معروفند.

 

 

 

 

 

 

بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب...
ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 قابل توجه دانشجویان افغانستانی پیام نور

دانشجویان عزیز می توانند برای دریافت کارت بیمه حوادث خود به آدرس 

http://novinandish.com/searchstudent.aspx

مراجعه کنند و با وارد نمودن نام کاربری و کلمه ی عبور بیمه خود را دریافت نمایند عزیزان توجه داشته باشند که در قسمت کلمه عبور شماره دانشجویی و در قسمت نام کاربری باید به جای شماره ملی ده تا صفر وارد نمایند تا صفحه ی بیمه ی آنها باز شود

بیمه دانشجویی




ارسال توسط سیدمحمدحسینی

به اطلاع دوستان عزیزم می رسانم که وبلاگ جدید ما در زمینه پاورپوینت به طور موقت به بهره برداری رسید دوستان عزیز برای دانلود انواع پاورپوینت می توانند به لینک زیر مراجعه کنند منتظر نظرات و پیشنهادات شما در راستای خدمت رسانی بهتر خدمت شما عزیزان هستیم با تشکر

 

www.afgppk.loxblog.com




تاریخ: پنج شنبه 18 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 

 

  انگیزه های قومی و اصلاح طلبی

 

 
 

یکی از زمینه های ستم،تبعیض و بی عدالتی،وجود اقوام و قبایل گوناگون در افغانستان بوده است که دولت های نالایق و تبعیض پیشه ی حاکم به جای پذیرفتن واقعیت تنوع قومی،فرهنگی و مذهبی کشور و برخورد مسوولانه ،آینده نگرانه و واقع بینانه نسبت بدان،برای تقویت وحدت ملی،هم زیستی اسلامی و توسعه و پیشرفت بیشتر،راه نا صواب و غیر اسلامی فاشیسم و قوم گرایی را پیشه کردند برای ادامه و بسط سلطه نامشروع وغیر قانونی خویش،سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن،را که ساخته استعمار است به اجرا درآورده و همه مناصب سیاسی،مراتب نظامی،فرصت های اقتصادی و شغلی،طرح های عمرانی و فعالیت های فرهنگی را در خدمت قومی،به قیمت محرومیت همه جانبه سایر اقوام و به مخاطره انداختن امنیت ملی و پایمال نمودن آزادی و حقوق بشری،قرار دادند و در بخش تبلیغاتی و ملت سازی، عنوان،فرهنگ،زبان و تاریخ پرافتخار یک ملت بزرگ و تاریخ ساز را نابود کردند،تا تاریخ و فرهنگ جدید و متعلق به یک قوم را بازسازی کرده و بسط دهند و آنگاه بر مجموعه اقوام و قبایل دیگر تحمیل نمایند بدین ترتیب،اقوام محروم را در قوم مذکور منحل و مضمحل کنند و وجود هرگونه پیشینه،جایگاه بارز و نا بخردانه استعمار گرانه را به عنوان فرهنگ ملی جلوه می دادند و شاخصه بی بدیل استقلال،وحدت و امنیت ملی معرفی می کردند هر گونه تلاش و تحرک مغایر آن را به عنوان استقلال ستیزی،خود باختگی و وابستگی به بیگانه!!! میدانستند.
بقیه در ادامه مطلب...



ادامه مطلب...
ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 

  • وارد حساب Gmail خود شوید.
  • بر روی نماد چرخ دنده بالای صفحه و سپس «تنظیمات Mail»‏ (Mail settings) کلیک کنید.
  • زبان فارسی (Persian) را از منوی کشویی «زبان نمایشگر Gmail» ‏(Gmail display language) در بخش «زبان» (Language) انتخاب کنید (لیست زبانها ترتیب الفبایی ندارد).
  • روی «ذخیره تغییرات» (Save Changes) کلیک کنید.

هنگامی که تنظیمات زبان را در حساب Gmail خود بر روی دسک‌تاپ به‌روزرسانی کردید، همان تغییرات در حساب Gmail موبایل شما (Gmail for Mobile) هم اعمال می‌شوند. نسخه موبایل Gmail هم، که از طریق مرورگر وب روی موبایل یا رایانه لوحی (تبلت) شما قابل دسترس است، امکانات زبان فارسی را فراهم کرده است (البته نیاز به پشتیبانی فارسی در سیستم‌عامل شما دارد).

ناگفته نماند که حتی اگر زبان را به فارسی تغییر دهید، باز هم می‌توانید نامه‌ها را به هر زبان دیگر بخوانید و بفرستید».




ارسال توسط سیدمحمدحسینی

 من ادوارد ادیش هستم که برای شما می نویسم،یکی از بزرگترین تاجران آمریکایی با سرمایه ای هنگفت و حساب بانکی که گاهی خودم هم در شمردن صفرهای مقابل ارقامش گیج می شوم! دارای شم اقتصادی بسیار بالا که گویا همواره به وجودم وحی می شود چه چیز را معامله کنم تا بیشترین سود از آن من شود، البته تنها شانس و هوش نبود من تحصیلات دانشگاهی بالایی هم داشتم که شک ندارم سخم موثری در موقفیت های من داشت. سادم هست وقتی بیست ساله بودم خیال می کردم اگر روزی به یک چهلم سرمایه فعلیم برسم خوشبخترین و موفق ترین مرد دنیا خواهم شد و عجیب است که حالا با داشتن سرمایه ای چهل برابر بیشتر از آنچه فکر می  کردم باز از این حس زندگی بخش در وجودم خبری نیست. من در سن 22سالگی برای اولین بار عاشق شدم. راستش آنوقت ها من تنها یک دانشجوی ساده بودم که شغلی و در نتیجه حقوقی هم نداشتم. بعضی وقت ها با تمم وجود هوس می کردم برای دختر مورد علاقه ام هدیه ای ارزشمند بگیرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسی بود به من می گفت که راه ابراز عشق خرید کردن نیست که اگر بود محل ابراز عشق دلباخته ترین عاشق ها،فروشگاه ها می شد!! کسی چیزی نگفت ومن چون هرگز نتوانستم هدیه ای ارزشمند بگیرم هرگز هم نتوانستم علاقه ام را به آن دختر ابراز کنم و او هم برای همیشه ترکم کرد.

بقیه در ادامه مطلب....



ادامه مطلب...
ارسال توسط سیدمحمدحسینی
آخرین مطالب