((تاجیک)) که در اصل، ((تازی)) یا((تازیک)) بوده است،برای نخستین بار از سوی ساکنان ماوراء النهر و شمال جیحون، بر عرب های مسلمان اطلاق گردید. سپس به تدریج همان گونه که در صورتش تغییر یافت، مصداق آن نیز عوض شده و برای فارسی زبانان مسلمان ساکن اطراف((آمودریا)) به کار رفت و امروز نام یکی از اقوام افغانستان و تاجیکستان است.
تاجیک ها از اقوام آریایی هستند که دیر زمانی است در مناطق مختلف کشور، به ویژه شمال و شمال شرق ساکن هستند و به لهجه تاجیکی که از لهجه های زبان فارسی است،سخن می گویند.آنان با سکونا در شهرها و روستاها به کشاورزی ،باغ داری و دام داری اشتغال دارند. اکثر قریب به اتفاق آنان، پیرو مذهب ابو حنیفه هستند از اقوام محروم کشور، به شکار می آیند. اندکی از آنان که در بدخشان، غزنین و بامیان ساکن هستند، شیعه اثنی عشری هستند و شمار قابل توجهی نیز که در بغلان سکونت دارند،شیعه اسماعیلی می باشند که به پیروان ((سیدکیان )) معروفند.
همان طور که آمار دقیقی درباره جمعیت پشتون ها وجود ندارد، درباره نفوس تاجیک های کشور نیز ارقام روشن و اطلاعات علمی موجود نیست، برخی شمار آنان را بین سه تا چهار میلیون دانسته اند که قابل تامل است، زیرا علاوه بر عللی که برای ابهام تعداد پشتون ها و تاجیک ها بیان شد ، قلمرو پوشش این واژه نیز نامشخص و مبهم است که آیا ((تاجیک)) همه فارسی زبانان غیر هزاره را در بر می گیرد؟ آیاشامل همه فارسی زبانان غیر شیعه است؟ و یا فقط فارسی زبانان شمال کابل را – که به نام کوهستان و کوهبند معروف است- پوشش می دهد و فا رسی های مناطق دیگر نظیر هرات ،غزنین و کابل به عنوان فارسیوان یاد می شوند. یکی از مستشرقان درباره فرهنگ و روحیه تاجیکان افغانستان می نویسد:
(( در مقابل بیگانگان روحیه آرام ، متواضعانه و هوشیارانه دارند. اینان نیز همانند ازبک ها در فراسوی آمودریا خویشاوندانی دارند. بسیاری از آ«ان در سال 1930م از چنگال اشتراکیت اجباری شوروی به افغانستان هجرت کردند. آنان را با پشتون ها علاقه ای نیست و بر ضد حاکنیت پشتون ها جنبش ستم ملی را بنیاد نهادند و تمایلی هم به روس ها ندارند...همانند اقلیت های دیگر برای پیدایش بک ملیت جدید افغان، سهم گیری تاجیک ها نیز ارزشمند است.))
تاجیک ها هر چند از اقلیت های محروم کشور بودهاند و از ستم ها و تبعیضات گوناگون رنج برده اند، اما هیچ گاه از امور سیاسی و اداره کشور دور نبوده اند حتی در دوره های کوتاهی از تاریخ افغانستان به ریاست کشور رسیده اند که به عنوان مثال می توان به حکومت نه ماهه حبیب الله کلکانی معروف به « بچه سقو» اشاره کرد.
این قوم در صورت حاکمیت آزادی، قانون صحیح و شرایط مساوی و عادلانه، بیشترین شانس را برای حاکمیت بر کشور و احراز پست مهم و ایفای نقش بر جسته دارد، زیرا بیش از دیگران با سایر اقوام داران مشترکان هستند.تاجیکان و پشتون ها علاوه بر پیوند دینی و وطنی که همه اقوام در آن سهیمند با آن احساس هویت مشترک و یگانگی می کنند، اشتراک مذهبی و نژادی نیز دارند و با قوم هزاره در زبان ،فرهنگ وبسیاری از آداب و رسوم ، مشترکند و با ازبک ها و ترکمن ها و بلوچ ها ، وحدت مذهبی و ارتباط فرهنگی دارند. اما حوادث سال های اخیر نشان داد که مدعیان سیاسی – نظامی آنها تاکنون به مطلوبی از آینده نگری و ملاحضه منافع کلان و دراز مدت سیاسی و فرهنگی نرسیده اند و به اغراض زودگذر سیاسی و دیدگاه تنگ قومی بیشتر دلچسبی نشان می دهد.
تاجیکان مدتی است که از زندگی کوچ نشینی فاصله گرفته اند در شهرها، حوالی آنها و روستاها ساکن شده اند و مردمی خون گرم، شاداب و آرامند و در امور فرهنگی و هنری، ذوق در خور نشان می دهند.