تنها برنزی و دلاور بزرگ ما در المپیک دوباره افتخار آفرین شد و حماسه 4 سال پیش خود در المپیک 2008 بجینگ را این بار در المپیک 2012 لندن نیز تکرار کرد،تا همچنان بر مدار موفقیت در المپیک باقی بماند.
خوشحالم از اینکه دعا و تشویق های ملت دردمند افغانستان برای نیکپا بی اثر نماند و او این بار هم با افتخار و رکوردی جدید دوباره به افغانستان برمی گردد،که شکستنش برای هر ورزشکاری میسر نخواهد بود.
او حالا دیگر تنها مدال آور تاریخ ورزش کشور در المپیک نیست،او در طی 8 سال به دو عنوان مهم المپیک دست پیدا کرده و رسیدن او به افتخارش کاری است بسیار دشوار که حکایت از زحمات روح الله در رشته تکواندو دارد. همچنین
صدای گریه ی ممتد طفل سه ماهه اش خاموش نمی شد ، گرسنه بود . شهناز تمام تلاش خود را بکار گرفت تا او را سیر کند اما بی فایده بود . او فقط شیر می خواست . از آنجایی که مادرش تغذیه ی مناسب نداشت ، شیرش در آستانه ی دو ماهگی نوزاد خشک شده بود و طفلش را با شیر خشک سیر می کرد . روز گذشته آخرین قوطی شیر خشک که در خانه موجود بود خلاص شد و دیگر چای شیرین و آب جوش هم نمی توانست حبیب سه ماهه را آرام کند . مستاصل تر از همیشه به هر قسمی بود ، او را با شکم گرسنه خوابانید . آه سردی کشید و از جایش برخاست ، رو به دخترک شش ساله اش کرد و گفت : " اسما ! جانِ مادر فکرت طرف بیادرت باشه . مه بروم که شیر پیدا می شه یا نی ! " . گویی دخترک را برق گرفته باشد از جایش پرید و دامان چادری مادر را گرفت و به التماس افتاد : " نی ! نی ! مادر جان تو ره به خدا نرو ... اسما بُمره نرو . بخدا حبیب آرام می شه به چای شیرین عادت می کنه . تو نرو " . اشک در چشمانش حلقه زده بود و پیش پای مادر زاری می کرد . مادر به زمین نشست و با کف دستان درشتش که اصلا به دستان زنی سی و پنج ساله نمی ماند ، اشک از دیدگان دخترش پاک کرد و با نوازش گفت : " مقبولکم ! بی تابی نکو ! مه حبیبَ به تو مسپارم باز تو خودت گریان می کنی ؟ " . اما فایده نداشت و اسما هق هق گریه می کرد و در میان ناله هایش مدام می گفت : " نی مادر ! تو ره به روح پاک پدرم نرو . پدر ندارم ما ره بی مادر نکو .... مادر شفیقه سه روز است که رفته بازار و هنوز نامده .... تو نرو مادر " .
ظاهراً التماس های اسما بی فایده بود . مادر از جایش برخاست و با چشمان سرمه کشیده و پراشک به دخترش نگریست و گفت : " نی جان مادر گمان بد نزن . همیالی زود میایم . فکرت طرف حبیب باشه که بیدار نشوه " .
دقیایقی دیگر شهناز در چهارراهی نزدیک خانه در میان ازدهام زنانی بود که عزم تهیه مایحتاج داشتند و ماموران امر بمعروف و نهی از منکر طالبان مانع حرکتشان می شدند . یکی که بر روی موتر تویوتا ایستاده بود فریاد می کشید : " برن سیاسرها ! برن خانه هایتان . چی معنا که سیاسر به بازار میایه ؟ حیا کنن شما مسلمان نیستن ؟ " . غلغله بود و صدا به صدا نمی رسید . یک فکر شهناز در خانه پیش حبیب سه ماهه اش بود و فکر دیگرش به تهیه قوطی شیر خشک . هیچ چیز دیگر برایش مهم نبود . خود را به یکی از انها که ریش بلندی داشت و می شد خوی حیوانی را در چشمانش خواند رسانید. چادری اش را بالا زد و با تندی گفت : " ملا صاحب ! شما مسلمان هستین یا نی ؟ طفلم از گشنگی می مره . باید برم شیرخشک پیدا کنم " . ملا به شهناز پاسخ گفت : " ما نا مسلمان هستیم ؟؟ خجالت نمی کشی تو بی حیا ؟ چادریته بالا زدی که چشمای سورمه کده ته نشان بتی ؟ " ... و بعد شهناز سنگینی دست مردانه ای را بر صورتش احساس کرد و نقش زمین شد .
در مرکز نظامی طالبان ، یکی از آنها که ظاهراً بزرگشان بود ، رو به دیگرانی کزد که گِرد میز چای سبز نشسته بودند و می خندیدند و گفت : " مستی خرابتان کده ؟ هنوز او زنکه ره نگاه کدین ؟ بس است دیگه ! سیزده روز شد ، از ای زیاد می مره ، معلوم نیست شوی داره نداره ؟ هر کدامتان سرش می رن . زود ببرن کدام جای ایلایش کنن " .
ساعتی دیگر موتر طالبان در همان چهاراهی توقف کرد و دو مرد که سر و روی خود را بسته بودند بدن نیمه جان شهناز را به گوشه ای انداخته و رفتند . شب هنگام وقتی شهناز در خانه ی یکی از همسایه ها بهوش آمد ، غمهای عالم برسرش خراب شد . حبیب دردانه اش روز دوم جان داده بود ، اسمای نازدانه اش در یتیم خانه به یتیمی رفته بود و عفت خودش به بدترین شکل پایمال شده بود . فریادی کشید و جای خراش هشت انگشت بر صورتش نمایان شد .
سید محمد عارف حسینی
18 اسد 1391 / مشهد
نثار احمد بهاوی نیز که شامل بازیکنان سیدبندی شده نبود، در مرحله اول با عصام چنبوری از کشور مراکش روبرو خواهد شد. چنبوری در رتبه بندی جهانی در مکان سوم قرار دارد و در مسابقات مقدماتی آفریقا نیز به مقام اول رسیده است. در صورت پیروزی، بهاوی با برنده مسابقه میان سبستین کریسمانیچ از آرژانتین و وان اسکات از زلاند جدید مسابقه خواهد داد.
نیکپا روز پنجشنبه ساعت 4 و 45 دقیقه بعد از ظهر به وقت کابل به مصاف حریف می رود و بهاوی نیز روز بعد ساعت 5 و 15 دقیقه با حریف خویش زور آزمایی خواهد کرد.
.jpg)
دوستای گلم به آدرس زیر بروید و دکمه ی PLAY رو بزنید حالا یه فایل فلش براتون اجرا میشه که آخر باحالی و خندس
امیدوارم لذت ببرین
فقط نظر یادت نره
http://fc01.deviantart.net/fs13/f/2007/077/2/e/Animator_vs__Animation_by_alanbecker.swf
علی که باشی برایت فرقی ندارد یتیم چشم به راهت مسلمان است یا مسیحی یا یهودی . کیسه را می گذاری و میروی...
هميشه در سر چوک با کراچي کهنه ي خود ميوه مي فروخت ؛ ماه رمضان که مي شد ميوه هاي تازه روي کراچي مي چيد و تا وقت افطار ، رزق حلال کسب مي کرد و ورد زبانش اين بود که : " اولادايم ! فکرتان باشه که مهمان خدا هستيم ، همو قسم باشن که صاحب خانه انتظار داره " . سفره ي افطار با محبت هاي پدرانه اش آراسته مي شد و خنده هايش ، روح شادي در کالبد اولادهايش مي دميد
مشهد / 14 اسد 1391
سيد محمد عارف حسيني

ضعف از سر و رويش مي باريد . دو زانو نشسته بود و قرآن کوچکش در دستان ، آرام آرام زمزمه مي کرد . رفته رفته متوقف مي شد و به سختي لبهاي خشکش را تر مي کرد و ادامه مي داد . امروز هم بدون سحري روزه گرفته بود . مثل مادرش و البته پدر پيرش که صبح از خانه خارج شده بود در پي لقمه ناني براي افطار . به افطار چيزي نمانده بود . مادر فقط چاي آماده کرده بود و چند تکه نان که از شب گذشته در دسترخان مانده بود . هوا رو به تاريکي مي رفت . بوي برنج دم کشيده و البته دود کبابي که از چند خانه آنطرف تر مي آمد ، هر گرسنه اي را ديوانه مي ساخت . رفته رفته که اين رايحه بيشتر مي شد ، مادر نگاه دلسوزانه و از روي ناچاري به دخترکش مي انداخت اما " ناجيه " سعي مي کرد از زير نگاه مادر فرار کند و ادامه مي داد : " و يطعمون الطعام علي حبه مسکينا و يتيما و اسيرا ....." ....صداي دروازه ي حولي شنيده شد . مادر با بيم و اميد از پشت کلکينچه نگاهي به آنسوي شيشه انداخت ؛ " بخه بچه م که پدرجانت آمد سيل کو چي د دستشه بگير از دستش " .... ناجيه دوان دوان بطرف در اتاق رفت . در باز شد . " شرمندگي " وارد خانه شد . وقتي ناجيه را با شوقش ديد ، چشمانش تر شد و چون رمقي نداشت ، دو زانو نشست و او را در آغوش گرفت : " روزه ت قبول باشه جانِ پدر " .... بله ! باز هم کاري براي پدر مهيا نشده بود و با دستان خالي بازگشته بود . اما ناجيه که امسال تازه روزه دار شده بود ، صورت پدر را بوسيد و گفت : " بيا پدر که مادر جان يک چايي دم کده که د عمرت نخورده باشي ، روزه خودتام قبول باشه پدرجان " . نگاه زن و مرد به هم دوخته شد و مرد با شرم ، ابروهايش را بالا انداخت ، يعني که نشد ، زن دست او را بوسيد و گفت : " قوت قلبم خوش آمدي ...مانده نباشي " ....صداي اذان بلند بود " الله اکبر الله اکبر " ...... و سفره ي خالي اما پر محبّتِ افطار !
سید محمد عارف حسینی
مشهد / 14 اسد 1391
جلال الدین شریعتیار مدافع خوب و یکی از ستاره های تیم ملی فوتبال افغانستان با تیم "الاحد" بحرین قرارداد یک ساله امضا کرد.
شریعتیار بعد ار امضای قرار داد یکساله با باشگاه "الاحد" پیراهن شماره 16 این تیم بحرینی که در لیگ برتر بحرین عضویت دارد را بر تن خواهد کرد.
این مدافع ملی پوش که سابقه 5 سال بازی در تیم ملی را دارد، فعلاً در کشور یونان زندگی می کند و تیم افغانستان را همراه با دیگر بازیکنان افغانی مقیم اروپا و امریکا در مسابقات بیرون مرزی همرای می نمایند.
این دومین بازیکن افغانی است که طی دوسال اخیر مورد توجه باشگاه های آسیائی قرار میگرند . سال گذشته ذهیب امیری دیگر مدافع تیم ملی فوتبال افغانستان طی قرار دادی از طرف باشگاه مومبائی هندوستان به خدمت گرفته شد.
این بار میخوایم یکی از جالب ترین سایت هایی که احتمالاً تا به حال به عمرتون ندیدین!! رو معرفی کنیم ، توضیح نداره ، فقط باید بیینید ، برید تو گوگل و کلمه google gravity رو سرچ کنید اولین لینکی که میاد رو باز کنید کمی موستان را تکان دهید ببینید چه اتفاقی میفته! حالا جالب تر از این تو صفحه ای که باز میشه کلمه ای رو سرچ کنید ببینید چی میشه حالا هر چقدر که میتونید از این کار لذت ببرید
ماه رمضان است صفا آمده است
بر خانه دل نو رو ضیا آمده است...
از سفره ما بوی بهشت می اید...
این سفره ز درگاه خدا آمده است
صحبت از گرمای هوا بود که به ماه رمضان رسید ...
* امسال روزه می گیری؟
+ اگر خدا بخواهد ...
* من هم می گیرم، ولی کدام پزشک این همه سختی را برای بدن تایید می کند؟
+ همان که وقتی همه پزشکان جوابت کردند ، برایت معجزه می کند !
نسلکشی و تصفیه قومی مسلمانان در میانمار، در حالی هر روز ابعاد گستردهتری به خود میگیرد که جامعه جهانی در این زمینه سکوت کرده است. میزان خشونتها و شکنجههای اعمال شده علیه مسلمانان این کشور به اندازهای بسیار است که میتوان آن را بسیار کم سابقه در تاریخ جهان خواند.
به گزارش «تابناک»، در چند روز گذشته، خبر کشتار گسترده جمعیتهای مسلمان کشور میانمار، در میان برخی رسانههای جهان بازتاب پیدا کرده؛ اما هنوز با موضعی مشخص از سوی دولتها، به ویژه دولتهای اسلامی روبهرو نشده است.
هزاران نفر از مردم مسلمان میانمار، در حالی از سوی بوداییان افراطی مورد حمله قرار گرفته، کشته شده و سوزانده میشوند که در بیشتر موارد، نیروهای نظامی و امنیتی تنها در نقش ناظر، این جنایتها را میبینند و برای آنان کاری نمیکنند!
اما قضیه تنها به اینجا محدود نمیشود، زیرا دولت میانمار نه تنها برای جلوگیری از این جنایتها کاری انجام نداده، بلکه به گونهای از آن حمایت نیز کرده است. در همین راستا، «تین سین»، رئیس جمهور این کشور اعلام کرده، مسلمانان باید از میانمار بروند و یا به اردوگاههای آوارگان سازمان ملل منتقل شوند.
در این باره باید گفت، هرچند کشتار مسلمانان در این کشور جنوب شرقی آسیا به تازگی گسترش یافته، تبعیضها علیه آنان سابقهای طولانی دارد. مسلمانان این کشور که عمدتاً در منطقه «آراکان» زندگی میکنند، از سال ۱۹۸۲ حتی از داشتن حقوق شهروندی نیز محروم بودهاند.
به این ترتیب، در میانه سکوت و انفعال جامعه جهانی، دولت میانمار نیز از حرکات جدید گروههای افراطی بودایی استقبال کرده و در حالی که این گروهها تاکنون بیش از بیست روستا و ۱۶۰۰ منزل را ویران کرده و هزاران نفر را کشته و یا زنده زنده سوزاندهاند، دولت این کشور هیچ کاری در راستای جلوگیری از آنها انجام نداده است.
گفتنی است، دولت این کشور پیش از این دستور داده بود، مسلمانان حق ندارند مساجد جدید بسازند و یا مساجد قدیمی خود را بازسازی کنند و با استناد به همین قانون، نزدیک به ۷۲ مسجد توسط دولت ویران شد. همین امر، جرقه حرکات گروههای افراطی را زد که از فوریه سال گذشته میلادی تاکنون به خشونت علیه مسلمانان و کشتار آنان ادامه میدهند.
اما جالب توجهترین نکته در این میان، سکوت گروههای به اصطلاح حقوق بشری و نیز دولتهای غربی از یک سو و برخی کشورهای مسلمان مدعی از سوی دیگر است.
لازم به یادآوری است که میانمار، همان کشوری است که سالها به دلیل حبس یک رهبر دمکراسی خواه به نام «آنگ سان سوچی» تحت تحریمهای آمریکا و اروپا بود، حال آن که اکنون که وی از حبس آزاد و وارد فعالیتهای سیاسی شده، نه تنها غرب، بلکه خود وی نیز هیچ گونه موضعگیری در قبال کشته شدن صدها نفر انسان بی گناه نکردهاند.
به هر روی، حتی فارغ از دین ونژاد و مذهب و قومیت، آنچه مهم است اینکه صدها انسان در گوشهای از دنیا به وحشیانهترین شکل ممکن در حال کشته شدن هستند. حمایت از این افراد و تلاش برای تغییر وضعیت آنها، نه تنها وظیفه شرعی و اسلامی، بلکه وظیفهای وجدانی و انسانی است.
در فیلمهای زیر که توسط برخی گروههای اسلام گرا تدوین و منتشر شده است، عکسها و فیلمهایی از به قتل رساندن و زنده زنده در آتش سوزانده شدن مسلمانان میانمار گردآوری شده است و همچنین به وضعیت مسلمانان میانمار که طی سالها به بنگلادش گریختهاند و علل آن پرداخته شده است.
گفتنی است تماشای این فیلمها به دلیل خشونت زیاد، به افراد زیر ۱۸ سال و همچنین بیماران قلبی توصیه نمیشود.
http://www.teribon.ir/?dl_id=329
http://www.teribon.ir/?dl_id=331