چند روزی با یکی از مردان سیاست که دستی در نظریه پردازی سیاسی افغانستان دارد و سالها در این باره کار کرده و سخن گفته و در بطن " سیاست افغانستان " بوده گفتگو داشتم . درباره ی مسایل مختلف سخن گفتیم ؛ از افغانستان و دوران داکتر نجیب و زمان مجاهدین و طالبان و حکومت فعلی گرفته تا سیاست در ایران و منطقه و جهان . آنچه توجه من را به خود جلب
کرد این بود که این مرد چقدر راحت و ساده و روان همه ی مباحث را موشکافی و تجزیه و تحلیل می کند . این بسیار برایم شگفت انگیز بود ، و البته سوال برانگیز که چگونه ممکن است یک نفر آن هم با این سن ( شاید حدود 70 ساله ) بتواند به این راحتی درباره مسایل جاری بین الملل و افغانستان نظر بدهد و پازل های مغلق سیاسی را تکه تکه کند و بعد کنار هم بچیند . این گفتگوها دو سه روزی ادامه داشت و من مشتاق تر و مشتاق تر جسارت کرده ، ایشان را سوال پیچ می کردم .
اصولاً وقتی واژه ی " سیاست " در ذهن آدم ها می آید ، آن را غول بی سر و پایی می پندارند که هرگز شناخته شدنی نیست . سیاستمدار هم کسی است که لباس این غول را به تن کرده است و وارد دنیای غول ها شده است و سیاست مداری هم ، جنگ غول هاست که کار هر کسی نیست . خلاصه ، برداشت عوام از سیاست و سیاستمدار این است . اما براستی چنین است ؟! . در کشورهایی که بازیهای سیاسی بر اساس لیاقت و انتخاب و انتصاب انجام می شود ، دسترسی به پازل های سیاسی گرچه مشکل است اما ممکن است و گروه زیادی از مردم بر اساس برخی نقشه ها می توانند سر از اوضاع سیاسی آن کشورها در آورند و پیش بینی کنند که چه اتفاقی در حوزه ی فلان مساله ی سیاسی رخ خواهد داد . اما در افغانستان !
در افغانستان ، دو مشکل است : یکی همان بحث غول و جنگ غول ها که کار شناخت سیاست و پازل های سیاسی را در این کشور سخت کرده است . دوم اینکه در افغانستان آنان که وارد حوزه ی سیاست شده اند ، بر اساس لیاقت و شایستگی و انتخاب نبوده است و نیست ! پس چگونه مردم بیچاره ( عوام یا عوامِ تا حدودی چیز فهم ) بتوانند سر از مسایل سیاسی در این کشور درآورند !
من اگرچه سیاست خوانده ام و مسایل تئوریک سیاست را خوب امتحان داده ام ، اما باز هم حوزه ی سیاست افغانستان ، چیزی نیست که به این آسانی ها بتوان درباره اش سخن گفت ، چه رسد به تجزیه و تحلیل و تفسیر ! . همین مساله باعث شد که در این چند روز ، این دوست را به قول معروف " به گپ بگیرم " . جریان ها و اتفاق های تاریخی افغانستان را یادآوری می کردم و از ایشان درباره ی علل و عوامل آن سوال می پرسیدم ؛ درباره افراد و عناصر سیاسی مختلف و نقش آنها در رویدادهای خاص ، توضیح می خواستم و او هم با سعه ی صدر و بسیار روان جواب می گفت .
روز سوم و به عبارتی روز آخر ، بس که دانستنِ جزئیات برخی رخدادهای زشت سیاسی در افغانستان آزارم داد ، عاصی شدم و گفتم : " استاد ! یعنی چه ؟ این که شد بازی " . ایشان با تبسمی که از روی درد بود گفت : " بازی نه ! قمار بازی . سیاست در افغانستان قماربازی است و سیاستمداران ، قماربازان چیره دستی هستند که خوب می دانند چگونه قمار بزنند . در حین قمار ، ممکن است با یکدیگر معامله کنند و صحنه ی قمار را به هم بزنند ؛ ممکن است مصالحه کنند و قمار را متوقف کنند ؛ ممکن است به خاطر بُردن در قمار ، حریف را بکشند ؛ حتی ممکن است بسیار آرام برای صحنه سازی ، بر سر جان تماشاچیان ( مردم ) معامله کنند و اینها همه در حالی است که تماشاچیان ( مردم ) هرگز متوجه این معامله ها و مصالحه ها نمی شوند " .
آن چیزی که من را اشفته کرد ، حرفی بود که ایشان در خاتمه ی یک داستان سیاسی گفت . بحث از " خط دیورند " و دشمنی های پاکستان و افغانستان بود و اینکه چقدر پاکستان در حق افغانها ظلم کرده است . این دوست خاطره ای تعریف کرد که یکی از فرماندهان جهادی یک روزی در یک جایی ، مُهر ( تاپه ی ) کنسولگری پاکستان را از جیبش کشید و به یک نامه یا کاغذی مُهر زد . این یعنی قماربازی با پاکستان و مصالحه با آن کشور بر سر مردم و خاک افغانستان ! . این چه دشمنی است که جناب فرمانده جهادی و والی فلان ولایت ، آن قدر با آنها نزدیک و دوست است که مُهر کنسولگری شان را در جیب دارد ؟ اما در ظاهر ، پاکستان ، دشمن خونی افغانستان است ! .
دانستم که سیاست در افغانستان نه تنها غول نیست ، بلکه قمار کثیف و ابلهانه ای است که خیانت تنها هنر آن است ؛ خیانت به خاک و مردم ! و سیاستمداران مثل موش های خائنی هستند که زیر خاک ، مشغول دزدیدن و خوردن پنهانی اموال دیگران هستند . گرچه سر در آوردن از کار موشی که در زیر خاک می خزد ، سخت است اما اگر آدم دقیق باشد ، به راحتی می فهمد دیواری که گوش دارد موش دارد ؛ و افغانستان گوشه های بی شمار دارد ، فقط کافی است گوشه هایش را بشناسی بعد به راحتی می توانی قضایا را تجزیه و تحلیل کنی .
سید محمد عارف حسینی
18 / 8 / 1391
اصولاً وقتی واژه ی " سیاست " در ذهن آدم ها می آید ، آن را غول بی سر و پایی می پندارند که هرگز شناخته شدنی نیست . سیاستمدار هم کسی است که لباس این غول را به تن کرده است و وارد دنیای غول ها شده است و سیاست مداری هم ، جنگ غول هاست که کار هر کسی نیست . خلاصه ، برداشت عوام از سیاست و سیاستمدار این است . اما براستی چنین است ؟! . در کشورهایی که بازیهای سیاسی بر اساس لیاقت و انتخاب و انتصاب انجام می شود ، دسترسی به پازل های سیاسی گرچه مشکل است اما ممکن است و گروه زیادی از مردم بر اساس برخی نقشه ها می توانند سر از اوضاع سیاسی آن کشورها در آورند و پیش بینی کنند که چه اتفاقی در حوزه ی فلان مساله ی سیاسی رخ خواهد داد . اما در افغانستان !
در افغانستان ، دو مشکل است : یکی همان بحث غول و جنگ غول ها که کار شناخت سیاست و پازل های سیاسی را در این کشور سخت کرده است . دوم اینکه در افغانستان آنان که وارد حوزه ی سیاست شده اند ، بر اساس لیاقت و شایستگی و انتخاب نبوده است و نیست ! پس چگونه مردم بیچاره ( عوام یا عوامِ تا حدودی چیز فهم ) بتوانند سر از مسایل سیاسی در این کشور درآورند !
من اگرچه سیاست خوانده ام و مسایل تئوریک سیاست را خوب امتحان داده ام ، اما باز هم حوزه ی سیاست افغانستان ، چیزی نیست که به این آسانی ها بتوان درباره اش سخن گفت ، چه رسد به تجزیه و تحلیل و تفسیر ! . همین مساله باعث شد که در این چند روز ، این دوست را به قول معروف " به گپ بگیرم " . جریان ها و اتفاق های تاریخی افغانستان را یادآوری می کردم و از ایشان درباره ی علل و عوامل آن سوال می پرسیدم ؛ درباره افراد و عناصر سیاسی مختلف و نقش آنها در رویدادهای خاص ، توضیح می خواستم و او هم با سعه ی صدر و بسیار روان جواب می گفت .
روز سوم و به عبارتی روز آخر ، بس که دانستنِ جزئیات برخی رخدادهای زشت سیاسی در افغانستان آزارم داد ، عاصی شدم و گفتم : " استاد ! یعنی چه ؟ این که شد بازی " . ایشان با تبسمی که از روی درد بود گفت : " بازی نه ! قمار بازی . سیاست در افغانستان قماربازی است و سیاستمداران ، قماربازان چیره دستی هستند که خوب می دانند چگونه قمار بزنند . در حین قمار ، ممکن است با یکدیگر معامله کنند و صحنه ی قمار را به هم بزنند ؛ ممکن است مصالحه کنند و قمار را متوقف کنند ؛ ممکن است به خاطر بُردن در قمار ، حریف را بکشند ؛ حتی ممکن است بسیار آرام برای صحنه سازی ، بر سر جان تماشاچیان ( مردم ) معامله کنند و اینها همه در حالی است که تماشاچیان ( مردم ) هرگز متوجه این معامله ها و مصالحه ها نمی شوند " .
آن چیزی که من را اشفته کرد ، حرفی بود که ایشان در خاتمه ی یک داستان سیاسی گفت . بحث از " خط دیورند " و دشمنی های پاکستان و افغانستان بود و اینکه چقدر پاکستان در حق افغانها ظلم کرده است . این دوست خاطره ای تعریف کرد که یکی از فرماندهان جهادی یک روزی در یک جایی ، مُهر ( تاپه ی ) کنسولگری پاکستان را از جیبش کشید و به یک نامه یا کاغذی مُهر زد . این یعنی قماربازی با پاکستان و مصالحه با آن کشور بر سر مردم و خاک افغانستان ! . این چه دشمنی است که جناب فرمانده جهادی و والی فلان ولایت ، آن قدر با آنها نزدیک و دوست است که مُهر کنسولگری شان را در جیب دارد ؟ اما در ظاهر ، پاکستان ، دشمن خونی افغانستان است ! .
دانستم که سیاست در افغانستان نه تنها غول نیست ، بلکه قمار کثیف و ابلهانه ای است که خیانت تنها هنر آن است ؛ خیانت به خاک و مردم ! و سیاستمداران مثل موش های خائنی هستند که زیر خاک ، مشغول دزدیدن و خوردن پنهانی اموال دیگران هستند . گرچه سر در آوردن از کار موشی که در زیر خاک می خزد ، سخت است اما اگر آدم دقیق باشد ، به راحتی می فهمد دیواری که گوش دارد موش دارد ؛ و افغانستان گوشه های بی شمار دارد ، فقط کافی است گوشه هایش را بشناسی بعد به راحتی می توانی قضایا را تجزیه و تحلیل کنی .
سید محمد عارف حسینی
18 / 8 / 1391
نظرات شما عزیزان:
سلام
عالی بود
واقعیت بزرگی که در افغانستان وجود دارد همین است!!!
به نظر من چون افغانستان وابستگی شدیدی به خارج دارد و افکار و مشکلات همه برون زا هستند باعث تمام این بدبختی ها شده اند!!
عالی بود
واقعیت بزرگی که در افغانستان وجود دارد همین است!!!
به نظر من چون افغانستان وابستگی شدیدی به خارج دارد و افکار و مشکلات همه برون زا هستند باعث تمام این بدبختی ها شده اند!!
سیاست هیچیش معلوم نیست
پاسخ:بیخود نیست که میگن سیاست پی پدر و مادره
پاسخ:بیخود نیست که میگن سیاست پی پدر و مادره
جالب بود...
اخرش ما نفهمیدیم شما همون سید محمد عارف حسینی هستین یا نه؟
پاسخ: هزار بار گفتم باز هم میگم
من
محمد
عارف
حسینی
نیییییییییییییییییییییییییییییسسسسسسسسسسستم
محمد عارف حسینی نویسندس و بچه مشهده اگه خواستین بیوگرافیشونو واستون میزنم
من کجا و اون کجا!!!!!
اخرش ما نفهمیدیم شما همون سید محمد عارف حسینی هستین یا نه؟
تاریخ: پنج شنبه 18 آبان 1391برچسب:سیاست,سیاست افغانستان,قمار,قمار بازی,قمار سیاسی,سیاستمدارن,پارلمان,معامله های سیاسی,غول سیاست,اوضاع سیاسی,حوزه,نماینده,نمایندگان پارلمان,مصالحه های سیاسی,مقاله,مقاله سیاسی,محمدعارف حسینی,مقاله محمد عارف حسینی,,
ارسال توسط سیدمحمدحسینی
آخرین مطالب